ترمها
مجموعه کامل ضرب المثل ها، اصطلاحات، جملات و عبارات رایج زبان انگلیسی با معنی فارسی

آکادمی/آموزشگاه عصر زبان به ‘زبان آموزان این آکادمی’ تقدیم میکند:
مجموعه کامل ضرب المثل ها، اصطلاحات، جملات و عبارات رایج زبان انگلیسی با معنی فارسی English-Persian(Farsi) Proverbs, Idioms & Phrases
ضرب المثل های فارسی با ترجمه انگلیسی و ضرب المثل های انگلیسی با ترجمه فارسی
- To be full of coceit پر افاده بودن
- He grew / broke out of this habit این عادت از سرش افتاد
- You have come out well in this photo توی این عکس خوب افتاده اید
- All the expenses fell on him تمتم مخارج به گردن او افتاد
- I’m working here nonstopیک بند دارم اینجا کار می کنم
- To pick on someoneبه کسی گیر دادن
- I was totally tongue tiedزبانم حسابی بند امده بود
- My heart sank into my bootsبند دلم پاره شد
- A good for nothing / A nincompoopادم بی خاصیت
- A fusspotادم بهانه گیر (ایزادی )
- So much the betterچه بهتر
- A friend or rather a brotherدوست یا بهتر بگویم یک برادر
- I was tiptoe with excitementاز روی هیجان روی پا بند نمی شدم
- To incite someoneزیر پای کسی نشستن
- Nobody can catch up with himکسی به پای اونمی رسد
- He was framedبرایش پا پوش دوختند
- To harass /pester somebodyپا پیچ کسی شدن
- To over power somebodyکسی را از پا دراوردن
- To play for time /to hang backاین پا و ان پا کردن
- Our family honor is at stackپای شرافت خانوادگی ما در میان است
- To step on someone’s toesپا تو کفش دیگران کردن
- To turn up one’s toesفوت کردن
- To stand aside /to draw backپای خود را کنار کشیدن
- To abide by rules and regulationپایبند قوانین و مقررات بودن
- To pull the stringsپارتی بازی کردن
- He is well grounded in mathپایه ریاضی اش قوی است
- To work on someoneکسی را پختن
- You son of a gunپدر سوخته ( به شوخی )
- Politics has no scruplesسیاست پدر و مادر ندارد
- To give someone hellپدر کسی را در اوردن
- To recoup one’s loosesجای ضرر و زیان را پر کردن
- Outlaying villagesروستای پرت و دور افتاده
- There is not a living soul thereپرنده پر نمیزند
- I had a narrow escapeخطر از بیخ گوشم گذشت
- I’ll take back what I saidحرفم را پس می گیرم
- To be between the devil and the deep seaراه پیش و پس نداشتن
- To have pushپشتکار داشتن
- To be a money grubberپول پرست
- He is rolling in moneyپولش از پارو بالا میرود
- He is as straight as a dieبی شیله پیله است
- Third time luckyتا سه نشه بازی نشه
- The story repeats itselfتاریخ تکرار خواهد شد
- The night is sill youngتازه اول شب است
- Take a fresh sheet of paperیک ورق سفید بردار
- He is nouveau richeتازه به دوران رسیده است
- To over step one’s limitsاز حدود خود تجاوز کرد
- Onion stimulates appetiteپیاز اشتها را باز می کند
- Its excites my curiosityکنجکاویم را تحریک میکند
- To look down on someoneکسی را تحقیر کردن
- In fear tremblingبا ترس و لرز
- He shred his fearترسش ریخت
- I have splitting headacheسرم دارد از درد میترکد
- Without alteration and amendmentبدون دخل و تصرف
- To settle accounts with someoneبا کسی تصفیه حساب کردن
- To blow one’s own trumpetاز خود تعریف کردن
- Racial prejudice prevails in some countriesدر بعضی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
- A counterfeit banknoteاسکناس تقلبی
- He is just a copy- catاز مد تقلید کورکورانه کردن
- To be left in the airبلاتکلیف ماندن
- Do up your shirt buttonsتکمه های پیراهنت را ببند
- A morsel of breadیک تکه نان
- To rear into bits and peacesتکه تکه کردن
- To make it up to someoneتلافی کردن
- Acrimonious wordکلمات تلخ و نیش دار
- Nothing hurt like truthحقیقت تلخ است
- To feast one’s eyes on someoneاز تماشای چیزی لذت بردن
- Seven solid yearsهفت سال تمام ( ازگار )
- With utmost careبا دقت تمام
- The matter is as good as settledموضوع را تمام شده تلقی کنید
- The car mechanic does a neat jobاین مکانیک کارش تمیز است
- Hand to hand fightingجنگ تن به تن
- He is a man who would stop to anythingاو ادمی است که به هر کاری تن میدهد
- He is self-indulgentادم تن پروری است
- You are asking for itمثل این است که تنت می خوارد
- I have outgrown my suitsلباسهایم برایم تنگ است
- I am pinched for moneyدست و بالم تنگ است
- He is the sole heirتنها وارث اوست
- He is a tight-lipped manادم توداری است
- To take into considerationمورد توجه قرار دادن
- From the bottom of my heartاز ته دلم
- To piss in the same potسر و ته یک کرباسند
- To use upته چیزی را بالا اوردن
- I have a cramp in my legپایم تیر میکشد
- To kill two birds with one stoneبا یک تیر دو نشان زدن
- A shot in the darkتیری در تاریکی
- the dog picked up his earsسگ کوشهایش را تیز کرد
- I was stung for 5 dollars5 دلار تیغم زدند
- He is unstable manادم بی ثباتی است
- Fruitless effortکوشش بی ثمر
- To set a boneاستخوان جا انداختن
- I could pass for a Greekمیتوانم خودم را یونانی جا بزنم
- He was frightened and gave inترسید و جا زد
- He was killed on the spotجابجا کشته شد
- I am fed up to the back teethجان به لبم رسید
- Ship – shapeمنظم و مرتب
- مو به تنم سیخ شدMy hair stood on end
- To get in someone’s hairموی دماغ کسی شدن
- Soaking wetمثل موش آبکشیده
- A five-day deadlineیک مهلت 5 روزه
- To have roving eyes چشم هیز داشتن
- To cast the evil eye on sb کسی را چشم زدن
- To grease one’s palm سیبیل کسی را چرب کردن
- Don’t sidetrack the issue به کوچه علی چپ زدن/خودت را به کوچه علی چپ نزن
- He has experienced ups and downs of life او پستی بلندی های زندگی را گذرانده است/ مویش را در آسیاب سفید نکرده است
- To shilly shally شل و سفت کردن
- To get up on a high horse خود را عالم دانستن/خودرا برتر از دیگران دانستن
- If it ain’t broke, don’ fix it تا زمانی که چیزی خوب کار میکند عوضش نکن
- You can’t teach an old dog new tricks! تغییر او بسیار دشوار است/دیگر برای یادگیری دیر است/دیگر زمان یادگیری جوانترهاست
- Why keep a dog and bark yourself? وقتی کاری را به دیگری سپردی، چرا هنوز خودت انجامش می دهی؟
- Don’t play with fire با دم شیر بازی نکن/پا رو دم شیر نذار
- He is the pride of his country مایه افتخار کشورش است
- To fall in love at first sight با نگاه اول عاشق شدن
- One must suffer in silence باید سوخت و ساخت
- I kept saying it till I was blue in face انقدر گفتم که زبونم مو در اورد
- Religious minorities اقلیت های مذهبی
- There is no ifs and buts اگر و اما ندارد
- To ask quarter امان خواستن
- You have no privileges over others شما امتیاز یا برتری به سایرین ندارید
- A concession امتیاز بهره برداری (از معادن)
- To order someone around به کسی امر و نهی کردن
- To raise/build up someone’s hopes کسی را امیدوار کردن
- My hopes were dashed امیدم به یاس تبدیل شد
- In car driving he is not a patch on me در اتومبیل رانی انگشت کوچکه من هم نمی شود
- To find fault with something از چیزی ایراد گرفتن
- To stand in attention خبردار ایستادن
- Easy come, easy go باد اورده را باد می برد
- To squander a fortune فرصت را از دست دادن
- To be living off somebody سربار کسی بودن
- The market is slack بازار کساد است
- To annul/ abrogate a contract قرار دادی را باطل کردن
- I’m short of money دست و بالم تنگ است
- To give a person scope/ latitude به کسی بال و پر دادن
- To clip one’s wings دست و پای کسی را قیچی کردن
- An invalid objection ایراد بی جا
- I was not born yesterday بچه که نیستم
- Don’t be childish بچگی نکن
- Mummy’s pet بچه ننه
- He wont raise a finger to help از او بخاری در نمی اید
- Luck was on our side بخت با ما یار بود
- To win someone’s heart دل کسی را بردن
- Man proposes, god disposes از تو حرکت .از خدا برکت
- Thanks to… از برکت وجود….
- He has been bed ridden for years سال ها است که بستری است
- She is related to me با من نسبتی دارد
- He is poor as a church mouse اه در بساط ندارد
- The road was blocked راه بسته بود
- To feather one’s nest بار خود را بستن (مال وثروت)
- To levy taxes مالیات بستن
- To conclude a contract قرار داد بستن
- She was dejected and forlorn بغض کرده بود
- To be chocked with anger بغض کردن
- She burst into tears بغضش ترکید
- To butter a person up هندوانه زیر بغل کسی دادن
- They pinched my keys کلید هایم را بلند کردند
- This stone won’t lift این سنگ بلند نمی شود
- He is a “ yes”man ادم بله قربان گو
- What basis /ground بر چه اساسی؟
- To build on sand کار بی اساس گردن
- I was admitted as an exceptional case استثنائا مرا قبول کردند
- I can not bear it any longer تحملم تمام شده است
- He has a large frame استخوان بندی اش درشت است
- To have gone through the mill استخوان خورد کردن (تجربه اندوختن )
- He is gifted/talented man ادم با استعدادی است
- To resign one’s post از مقام خود استعفا دادن
- Did you make any profit in this deal ایا در این معامله استفادهای داشته اید؟
- What is in it for me برای من چه استفاده ای دارد؟
- I benefited greatly from that از ان استفاده زیادی کردم
- To take advantage of an opportunity ار فرصت استفاده کردن
- An opportunist /a time -server ادم استفاده جو
- Leave with pay مرخصی با حقوق
- This book went down well with the public این کتاب مورد استقبال مردم قرار گرفت
- By virtue of the existing evidence به استناد شواهد موجود…
- To do something in desperation از روی ناچاری کاری را انجام دادن
- It has built up quite a reputation اسمش خوب در رفته
- I’ll eat my hat if I don’t do it اگر این کار را نکنم اسمم را عوض می کنم
- He made over the house to his son خانه را به اسم پسرش کرد
- Some friends who shall be shameless برخی از دوستان که اسمشان را نمی برم
- Slip of the tongue اشتباه لفظی
- I have a poor appetite اشتها ندارم
- To keep back one’s tears جلوی اشک خود را گرفتن
- I am not pressing for it چندان اصراری ندارم
- The so-called intellectuals اشخاص به اصطلاح روشنفکر
- In medical terminology در اصطلاح پزشکی
- Lets get to the point برویم سر اصل مطلب
- He is incorrigible ادم اصلاح پذیری نیست
- To amend a law قانونی را اصلاح کردن
- By no means/not at all اصلا و ابدا
- I will not comment on this issue درباره این مطلب اضهار نظری ندارم
- To plead ignorance اضهار بی اطلاعی کردن
- To air one’s knowledge اضهار فضل و دانش کردن
- I will sign it on your word به اعتبار شما ان را امضا میکنم
- Fall weather is not quite dependable هوای پائئز چندان اعتباری ندارد
- Hunger srike اعتصاب غذا
- To have influence toward something نسبت به چیزی بی اعتنائی کردن
- A declaration of war اعلام جنگ
- To exert pressure اعمال فشار کردن
- I have been laid up for a couple of days یکی دو روزاست در منزل افتاده ام (بستری شده ام)

- It’s apples and oranges هر کسی بجای خودش
- easy come easy go باد اورده را باد میبرد
- under a cloud مظنون بودن- مورد بد گمانی بودن
- to stab one’s in the back از پشت خنجر زدن
- Fair weather friend رفیق نیمه راه
- Long story short خلاصه کنم
- Get to the point برو سر اصل مطلب
- They are a perfect match اونا خیلی به هم میان
- Don’t get fresh with me پررویی نکن
- That’s good stuff چیز خوبیه
- Tie the knot ازدواج کردن
- Kick The Bucket مردن
- stick to your guns روی حرفت وایسا
- keep your back covered کار از محکم کاری عیب نمی کنه
- i am of a quiet few friend من بیشتر از اونچه که فکر میکنی دوست دارم
- Have fun for me بجای منم خوش بگذرون
- Let me have my say! بذار حرفمو بزنم
- You have my word بهت قول میدم
- business is business حساب حسابه کاکا برادر
- I salute you درود بر شما
- He/she is cold fish آدم بد عنقیه
- I can handle it می تونم از پسش بر بیام
- I’m gonna level with you می خوام باهاتون روراست باشم
- Do your best تمام تلاشت رو بکن
- I’m starving بدجوری گشنمه
- I wasn’t born yesterday موهامو تو آسیاب سفید نکردم
- call the shots حرف اول زدن
- Don’t be a drip لوس نشو
- I have extra mouth to feed یه شکم دیگه رو هم باید سیر کنم
- sound fair? منصفانه است؟
- Make a hole راه رو باز کنید
- Get rid of him/her از شرش خلاص شو
- Damn straight کاملا درسته
- cut it out تمومش کن
- break it up تمومش کن
- curiosity killed the cat فضولی موقوف
- catch my eye چشممو گرفت
- It’s not my taste باب میلم نیست
- have your cake and eat it هم خدا هم خرما را خواستن
- Play it cool خونسرد رفتار کردن، عادی رفتار کردن
- You’re a disgrace تو مایه آبروریزی هستی
- What’s done is done کاری که شده دیگه شده
- your guess is as good as mine منم به اندازه تو می دونم
- Their defense was found wanting. (be found wanting) به اندازه ی کافی خوب نبودن / خیلی مناسب نبودن
- I cross my fingers for you برات آرزوی موفقیت می کنم
- every Tom dick and Harry knows هر کس و ناکسی می دونه
- از قصدی این کار را کردHe did it on purpose
- دل به دل راه دارهThe feeling is mutual
- دلم شور می زنهI’m on edge
- سفره دل را گشودنTo wear one’s heart on one’s sleeve
- دلت را خوش نکنDon’t delude yourself
- دلم را به هم می زندIt turns my stomach
- دلم هری ریخت پایینMy heart sank
- با دم خود گردو شکستنTo feel on top of the world
- برو دماغت را بگیرGo blow your nose
- آدم یک دنده ای استHe’s pig headed
- دک و دنده کسی را خورد کردنTo beat someone black and blue
- دور دور آنهاستIt is their hay day
- این دور از شان شماست که …It’s beneath your dignity to…
- نسبت دوری با ما داردHe’s distantly related to us
- در دوران پادشاهیDuring the reign of…
- دهن کجی کردنTo make faces
- دهن لق بود نTo have a loose tongue
- دهنش هنوز بوی شیر می دهدHe’s still wet behind the ears
- دیری نگذشت که ..It wasn’t long before…
- دیگه چی شده ؟What is it now?
- دیگه بهترSo much the better
- رفت و گیر نیامدHe went for good
- دیواری کوتاه تر از دیوار من پیدا نکردShe picked on me, of all people
- با شوق و ذوق With alacrity and enthusiasm
- قطع رابطه کردنTo break off relationship
- راز نگهدار بودنTo be tied-lipped
- مرد راحت طلبی استHe’s a man of leisure
- چرت و پرت گفتن / داستان سر هم بند کردنTo tell a cock –and-bull story
- مشاجره را انداختنTo send a traveler on his way
- هر طور بخواهید با شما راه می آیمI’m ready to compromise
- رفیق نیمه راه بودنTo be a fair-weather friend
- چیزی را به رای گذاشتنTo put something to the vote
- با رضایت طرفینBy mutual consent
- بچه به مادرش رفتهThe kid was taken after his mother
- برو برگرد نداردThe die is cast
- آدم بی رگی استHe’s callous
- رمز گاو صندوق چیست ؟What is the combination of the safe?
- کشف رمز کردنTo decipher / to decode
- رنگش خواهد رفتThe color will fade
- همه را رنگ می کندHe swindles everyone
- روی آدم خجالتی را باز کردTo draw out a shy person
- روی کسی را زمین انداختنTo turn someone down
- آن را روی سگم را بالا نیارDon’t get my back up
- کسی را از رو بردنTo outface somebody
- آدم روشنفکری استHe is an open-minded person
- کسی را بر علیه کسی شوراندنTo take someone against someone else
- ریش گذاشتنTo grow a beard
- ناگهان زبانم بند آمدSuddenly I was tongue-tied
- آدم چرب زبانی استHe has a glib tongue
- زمین گیر شدنTo become bed ridden
- خیلی زود رنج استShe’s very touchy
- حرف زور زدنTo bully
- به زور از کسی اعتراف گرفتنTo force a confession from somebody
- زور آخر خود را زدنTo exert oneself to the outmost
- زندگی را زهر کردنTo embitter one’s life
- مهمانی را به ما زهر کردShe wrecked the party for us
- به کسی زهر خوراندن ( مسموم کردن )To poison someone
- زیاد اهل سینما نیستمI’m not much of a movie-goer
- اتومبیل او را زیر گرفتHe was run over by a car
- زیر و رو کردن ( خاگینه)To turn topsy-turvy
- رقبا علیه ما تبانی کردنThe competitors colluded against us
- بساز و بفروش استHe is a jerry-builder
- آدم ساده لوحA naive person/ a simpleton / imbecile
- مثل سایه کسی را تعقیب کردنTo shadow someone
- سبیل کسی را چرب کردنTo grease someone’s palm
- به پدرتان بسپارید که…Leave word with your father that
- His/Her cake is dough دستش نمک نداره
- I felt like a fool سنگ رو یخ شدم
- We have a lot of in common ما باهم تفاهم داریم
- Eat my heat off مخمو خوردی
- I was shame stricken از خجالت آب شدم
- I’m in tip-top shape today! من امروز توپ توپم
- I’m sick of it حالم از این وضعیت بهم میخوره
- Keep your head دست و پات رو گم نکن
- I’m not in a good mood حال و حوصله ندارم
- You were sublime کارت حرف نداشت
- I stand by what I did پای کاری که کردم وایمیسم
- You’re over the hump سربالایی رو گذروندی
- You heard me درست شنیدی
- You are adorable خیلی دوست داشتنی (قابل ستایش) هستی
- It’s impressive قابل تحسینه
- Pull the other one خالی نبند
- Don’t pick on me به من گیر نده
- Don’t look the other way خودتو به اون راه نزن
- Are U happy or married? مجردی یا متاهل؟
- The rest is history… باقیش رو خودت می دونی
- I don’t blame you سرزنشت نمی کنم
- He/She drives me crazy رو اعصابم راه میره، دیوونم کرده
- Have you chicken out already? هیچی نشده جا زدی
- I’m still finding my feet تازه دارم به ان عادت میکنم
- Knock on wood بزنم به تخته
- You don’t have to settle نباید جا بزنی
- Don’t you talk back to me (جواب منو نده (حاضر جوابی نکن
- where are you off to in such a hurry? با این عجله کجا می ری؟
- It’s a long story این قصه سر دراز داره
- Happy go lucky سر به هوا
- there isn’t a cat in hell’s chance یه ذره شانس هم نداشتن
- She doesn’t even cough without her father’s permission بدون اجازه پدرش حتی آب نمی خوره
- none whatsoever به هیچ وجه
- It’s beyond your dignity دور از شان شماست
- Pull the rug from under somebody زیرآب کسی رو زدن
- To hold someone dear لی لی به لالای کسی گذاشتن
- My mother hold my brother dear مادرم برادرم را لوس میکنه یا لیلی به لالاش میذاره
- It was brutal خیلی بی رحمانه بود
- How dare you? چطور جرات میکنی این حرف رو بزنی؟
- The sea is full of other fish آدم قحطی نیست
- one’s number is up کارت تمومه
- as white as a sheet رنگت مثل گچ سفید شده
- Shake a leg! یالا،عجله کن
- I am singlehanded دست تنهام
- I had fortune on my side بخت یارم بود
- Come clean صادق بودن
- Let sleeping dogs lie! سری که درد نمیکنه دستمال نمی بندند- دنبال شر گشتن
- Leave it to me همه کارها رو به من بسپار
- Such a guy! !این دیگه کیه! / عجب آدمیه
- So unobservant خیلی بی توجهی
- Drag one’s feet این پا اون پا کردن، لفت دادن
- If you keep dragging your feet, you’ll miss the train اگه لفتش بدی، قطارو از دست میدی
- Worse comes to worst دیگه بدتر از این نمیشه
- I know it from A to Z من از تمام ماجرا باخبر هستم
- Truth hurts حقیقت تلخ است
- That’s so annoying (واقعا آزار دهنده س (ضد حاله
- Keep in the picture در جریان امور قرار دادن
- Never say die به دلت بد نیار
- power to you or more power to your elbow: خدا قوت
- on the tip of my tongue نوک زبونمه
- Eat your word حرفتو پس بگیر
- Don’t rub it in اینقدر به رخ ما نکش
- to be snake in the grass… موذی (به قولی موذمار) بودن
- He/She looks proud طرف خودشو میگیره
- under someone’s thumb گوش به فرمان بودن
- set the world on fire شاخ غول راشکستن
- He/She has a big mouth او دهن لق است
- Get out of my face Or Get out of my sight از جلوی چشمم دور شو
- I take it as it comes هر چی شد،شد (هر چه بادا باد)
- Pull strings پارتی بازی کردن
- I am all eyes چهار چشمی مراقب هستم
- Fancy meeting you چه عجب از این طرفا
- You’re on قبولت دارم
- let bygones be bygones گذشته ها گذشته
- dig in…. بزن تو رگ
- You make me sick حالمو بهم میزنی
- let me see the john میخوام برم دست شوی
- It’s all up with him/her آب از سرش گذشته
- Tit for tat این به اون در
- cost an arm and a leg….. خیلی گران
- It’s my treat نوبت منه (که حساب کنم)
- High Five or Up Top بزن قدش
- I wish the best for you بهترینها رو برای شما آرزو می کنم
- I wish you many years of happiness سالهای شاد بسیاری را برای شما آرزو دارم
- Heartiest congratulations صمیمانه ترین تبریکات
- as easy as ABC it’s a piece of cake
- It’s duck soap براحتی آب خوردن
- my hands are tied دست و بالم بسته
- hit the roof از کوره در رفتن
- Pig Out زیاد خوردن و سریع خوردن
- Pedal to the metal با تمام سرعت رفتن مخصوصا هنگام راندن ماشین
- I buy it من قبول دارم (وقتی کسی چیزی به شما میگه و شما باهاش موافقی میشه از این استفاده کرد)
- Top of the World بهتر از این نمیشم
- you’re on your own خودتی و خودت
- you’re a complete idiot تو یه احمق به تمام معنا هستی
- خواهش می کنم مهمان من باشیدPlease be my guest
- امشب بیرون مهمان هستیمwe are invited out tonight
- مهمان ناخواندهAn unwelcome guest
- پا در میانی کردنto meditate/intervene
- بین خودمان باشدbetween you and me
- به کسی میدان دادنto give someone elbow-room
- با ناز و عشوهwith winsome airs and graces
- ناز کردنto be coy
- در ناز و نعمت به دنیا آمدto be born with the silver spoon in one’s mouth
- شش سر ناخور داردhe has six mouths to feed
- سر به سر کسی گذاشتنto pull one’s leg/to kid someone
- خجالت سرش نمی شودshe has no sense of shame
- آب پرتقال را یکباره سر کشیدhe gulped down the orange juice
- به سر کسی شیره مالیدنto pull the wool over someone’s eyes
- همه شون سر و ته یک کرباسندthe pee in the same spot
- چیزی را سرسری گرفتنto make light of something
- کسی را سر دواندنto stall someone
- با کسی سر کردنto put up with somebody
- سر صحبت را با کسی شروع کردنto strike up a conversation with someone
- سرش توی حساب استhe knows the scene
- کسی را سر کیسه کردنto swindle someone
- راس ساعت 8on 8 o’clock sharp
- کاری را سمبل کردنto scuffle through a job
- تازه سر شب استthe night is still young
- سرو گوش آب دادنto noise around
- سر به سر شدنto be even
- کسی را دلسرد کردنto discourage a person
- رفتار بدی با کسی داشتنto give someone the cold shoulder
- سرد و گرم زندگی را چشیده استshe’s experienced the ups and downs of life
- سفت کن شل کن درآوردنto play fast and lose /to shilly-shally
- چک سفیدa blank check
- سگ خور شدit went sown the drain
- سگ صاحبش را نمی شناسدdog eats dog
- روی سگ کسی را بالا آوردنto get someone’s back up
- سنگ تمام گذاشتنto go flat out
- گوشش سنگین استhe’s hard of hearing
- مسافر سوار کردنto pick up a passenger
- سوار شوهرش است ( تسلط)she leads her husband by the nose
- فعلاً که ایشان سوارند (قدرت را در دست دارند)for the moment he’s in the saddle
- حسابش از بقیه جداستhis case is apart from the others
- من در جریان نیستمI’m in the dark / I’m not in picture
- قناری و جفتشa canary and its mate
- کتابی را جلد کردنto bind a book
- خوب جلوه دادنto put in a favorable light
- از جایش جنب نخوردshe didn’t budge
- با هم جور در می آییمwe got along fine
- جیب کسی را زدنto pick somebody’s pocket
- چاره ای نیستit can’t be helped
- بزن به چاکbuzz off
- چشمش لوچ استshe is cross-eyed
- چپ چپ نگاه کردنto give a dirty look
- خودت را به کوچه علی چپ نزنdon’t sidetrack the issue
- محاسن به معایب می چربدthe advantage outweigh the disadvantages
- سیبیل کسی را چرب کردنto grease one’s palm
- از آنهایی است که مثل کنه می چسبدshe is the clinging sort
- آدم نچسبی استhe is antipathetic
- چرا چسبیدی به این موضوعwhy have you seized in this topic
- به چیزی چشم دوختنto fix one’s eyes in something
- چهار چشمی پاییدنto be all eyes
- چشم و هم چشمی کردنto keep up with Jonses
- من که چشمم آب نمی خوردI am skeptical
- چشمت کورyou had it coming to you
- چشم زدنto cast the evil eye (on someone)
- چشم چرانی کردنTo have roving eyed
- تا جایی که چشم کار می کردAs far as the eye could see
- چشم بسته چیزی خریدنTo buy a pig in poke
- این را از چشم تو می بینمI blame you for it
- چکش برگشتHis check bounced
- زاغ سیاه کسی را چوب زدنTo shadow someone
- خبر چینی کردنTo tell tales
- حالا این شد یک چیزی /این شد یک حرف حسابیNow this makes sense
- حاشیه رفتنTo beat about the bush / to quibble
- خب معلومه دیگهIts obvious enough
- مفت خورA parasite / sponger
- حرف مفت زدنTo talk thru one’s hat
- چرا گذاشتی مفت از چنگت در برودWhy did you let it slip thru your finger
- پول مفت گیرش آمدهShe has had a windfall
- در مقابل بدهی هایمانAgainst our debts
- مگر اینکه خلاف آن ثابت شودUnless the contrary is proved
- مگس پراندنTo idle away one’s time
- آدم با ملاحظه/ بی ملاحظه ای استShe is a considerate / inconsiderate
- رنگ های ملایمMiddle colors
- منت کسی را کشیدنTo beg someone’s favors
- هیچ جا منزل آدم نمی شودHome , sweet home
- دماغ سوخته شدنTo be rebuffed
- دلم از این می سوزد که …What burns me is that…
- هر سوراخ سمبه ایEvery nock and corner
- باید آمپول بزنیYou must have shot /injection
- پایم سوزن سوزن می شودI feel pains needles in my legs
- کسی را سوگند دادنTo put someone an auth
- تقاضای پناهندگی سیاسی کردنTo ask for political asylum
- صد سال / عمراًNever ever /over my dead body
- چشمم سیاهی می رودEverything swims before my eyes
- موهایش سیخ شدHis hair stood on end
- از سیر تا پیازFrom A to Z
- گلوی خود را صاف کردنTo clear one’s throat
- خود را با شاخ گاو بازی دادنTo beard the lion in his den
- به موضوعی شاخ و برگ دادنTo embroider /embellish a subject
- دروغ شاخدارA blatant lie
- از تعجب شاخ در آوردنI hit the roof
- رو شاخش است ( حتمی است)It is in the bag
- با کسی سرشاخ شدنTo lock horns with someone
- از این شاخه به آن شاخه شدنA rolling stone gathers no moss
- خر شانس بودنTo have the luck of the devil
- همین که خر خودش از پل گذشتThe moment he gets off the hook
- کسی را خر کردنTo dupe someone
- خر گیر آوردی؟Do you take me for a fool
- خر همان خره پالونش عوض شدهThe same cart , different driver
- اشتهایت را خراب نکنDon’t spoil your appetite
- ماشینم خراب شدMy car broke down
- دندانهایم خراب استI have decayed teeth
- در این خراب شده هیچ چیز گیر نمی آوریYou cant find anything in this God forsaken place
- سر کسی خراب شدنTo descend on / upon someone
- مخارج را پایین آوردنTo cut down expenses
- مثل ریگ خرج کردنTo spend money like water
- آفتابه خرج لحیم استThe game is not wroth the candle
- خرجم از دخلم بیشتر استMy expenditure exceeds my income
- خشکم زدI was stunned
- یک تشکر خشک و خالیA bare “thank you “
- زمانی که خشک و تر با هم بسوزندWhen saints and sinners suffer alike
- برایم چند خط ( نامه ) بنویسDrop me a line
- کسی برای حرف هایش فاتحه هم نمی خواندHe carries no weight
- این خط و این نشانYou mark my words
- فرمانده جان سربازان را به خطر انداختThe commander jeopardized the life of the soldiers
- با سوال هایت داری مرا خفه می کنیYou are pestering me with your questions
- مطلب را در چند کلمه خلاصه خواهم کردI shall sum it up misinformed
- خلاف به عرضتان رسانده اندyou have been misinformed
- حاصل یک عمرThe fruit of a life time
- از حد و حدود خود تجاوز کردنTo exceeds one’s limits
- روز تعطیلم حرام شدMy holiday was spoiled
- حرفش حرف استHe is a man of his word
- این شد یک حرف حسابیThat makes sense
- از تو حرکت ، از خدا برکتMan proposes, God disposes
- این یک ریسک حساب شده استThis is calculated risk
- دیگه با هم حسابی نداریمWe are even
- آدم بد حسابی استHe is a defaulter
- با ما زیاد حساب کردHe overcharged us
- با کسی تسویه حساب کردنTo pay off someone
- حساب هایم غلط از کار درآمدI miscalculated
- آدم حساسی استShe is very touchy
- حسن نیت داشتنTo mean well
- می توانم از حفظ بخوانمI can recite from memory
- برای حفظ آبروTo keep up appearances
- حق السکوت خواستنTo pay hush money
- حقت بودYou asked for it / you deserved it
- حق کشی کردنTo trample upon justice
- حقیقت عاقبت آشکار می گرددTruth will out
- حلال زادهTalk of the devil
- وضع حمل کردنTo deliver a child
- دست کسی را تو حنا گذاشتنTo leave someone holding a baby
- حواسم جای دیگر بودMy mind was elsewhere
- حواست را جمع کنPull yourself together
- حیف است که …It’s a pity that…
- خجالت بکشShame on you
- خدا خدا می کردمI was keeping my fingers crossed
- خر تو خر بودIt was an avsolute chaos
- هر خری می داندAny fools knows that
- خر نشوDon’t be fool ass
- خر پول استHe’s loaded
- اگر خلافش ثابت شودIf the country is proved
- میل ندارم خلوتم بهم زده شودI don’t want my privacy disturbed
- زیر خنده زدنTo burst into laughter
- تماشاچیان از خنده روده بر شدندThe audience was in the stitches
- جوک بی مزهA silly joke / a flat joke
- رگ خواب کسی را به دست گرفتنTo know someone’s blind spot
- خوابهای خوش ببینیPleasant dreams
- ساعت ها در خواب و خیال بودنTo day-dream for hours
- خواباند توی گوششShe slapped him
- سرو صدا ها خوابیدThe noise died down
- بادش خوابید (ورم)The swelling subsided
- به خواست خداGod willing
- دم در شما را می خواهندYou are wanted at the door
- خواستن توانستن استWhen there is a will , there is a way
- می خواهی بخواه نمی خواهی نخواهTake it or leave it
- می خواهم از شما خواهشی بکنمI have a favor to ask you
- خواهشی را رد کردنTo turn down a request
- خواهشی را برآورد کردنTo grant a request
- به موقع رسیدیYou ‘re in the nick of time
- مرد خود ساختهA self-made man
- از خود بی خود شدنTo be carried a way
- بی خود می کند دخالت می کندHe has no business to interfere
- دلم خون استI’m sore-hearted
- پشت دستش را داغ کرد که دیگر قمار بازی نکندHe has bowed not to gamble again
- بدون دخل و تصرفWithout any alterations/ manipulations
- از این کار چیزی در نمی آیدNothing will come out of this
- از دهنم در رفتIts slipped my tongue
- چای دم کردنTo brew tea
- سرت را بدزدDuck / dodge your head
- دزدکی وارد خانه شدHe slipped into the room
- دیگه دست من نیستI cant help it /it is beyond my control
- دست به دلم نگذارDon’t aggravate my grief
- دست از پا درازتر برگشتHe came back with his tail between his legs
- چرا دست بردار نیستیWhy don’t you come off it
- اگر دستم به او برسدIf I lay my hands of him…
- دست پاچه شدنTo lose one’s head
- انگلیسی دست و پا شکسته صحبت کردنTo speak broken English
- این کتاب را روی دست می برندThis book sells like hot cakes
- دست و پا چلفتی یودنTo be all thumbs
- you’re crowding me داری باعث میشی سردرد بگیرم
- This is the limit دیگه شورش در اومده
- I misjudged you دربارت اشتباه میکردم
- Hit the bricks بزن به چاک
- Make a big deal about something از کاه کوه ساختن
- It was so gross خیلی خفن بود
- jack of all trades and master of none همه کاره و هیچ کاره
- walk on eggs ریسک کردن
- Back down از خر شیطون پایین بیا
- Let it go بی خیالش شو

A, a
Any port in a storm
در بیابان لنگه کفش کهنه نعمت است.
Actions speak louder than words
به عمل کار برآید به سخندانی نیست.
Act so in the wally that need not fear those who stand on the hill
آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است.
As you make your bed you must lie on it
خود کرده را تدبیر نیست.
Absence makes the heart grow fonder
جدایی تا نیفتد دوست قدر دوست کی داند.
All good things come to an end
چراغ هیچکس تا صبح نمی سوزد.
All work and no play make Jacks a dull boy
تنوع چاشنی زندگی است.
All things come to him who waits
گرصبر کنی زغوره حلوا سازی؛گوساله به روزگار گاوی گردد.
All’s fair in love and war
در عشق و جنگ هر کاری رواست.
Ask and you shall receive
پرسان، پرسان می توان رفت هندوستان.
an Apple a day keeps the doctor away
روزی یک سیب بخور تا از طبیب بدور مانی.
April showers bring forth May flowers
تا باران نبارد گل نروید.
All’s well that ends well
شاهنامه آخرش خوش است؛ جوجهها را آخر پاییز می شمارند.
All roads lead to Rome
همه راهها به رم ختم می شود.
After a storm comes a calm
آرامش پس از طوفان می آید.
After death the doctor
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی.
All truths will not bear telling
هر حقیقتی را نباید به زبان آورد.
Affection blinds reason
محبت آدم را کور می کند.
an Artist lives every where
وجود مردم دانا مثال زر و طلاست که هر کجا برود قدر و قیمتش دانند
All are not hunters that blow the horn
هر که ریش دارد بابا نیست؛ هر که شیپور دارد شکارچی نیست.
All doors open to politeness
ادب تاجی است از نور الهی بنه بر سر برو هر جا که خواهی
Attack is the best form of defense
دست پیش زوال ندارد؛ حمله بهترین نوع دفاع است.
As you sow, as you reap
چو دشنام گویی، دعا نشنوی بجز کشته خویش ندروی
نپندارم ای در خزان کشته جو که گندم ستانی بوقت درو
As the work, so the pay
مزد خر چرانی، خر سواری است.
an Ass is but an ass though laden with gold
خر اگر جل اطلس بپوشد باز هم خر است.
Art is long, life is short
علم آمد فراوان ، عمر کوتاه.
As you salute, you will be saluted
بود حرمت هر کس از خویشتن.
کمم گیری کمت گیرم ، نمرده ماتمت گیرم.
All things are difficult before they are easy
معما چو حل گشت آسان شود.
Action is the proper fruit of knowledge
بار درخت علم ندانم بجز عمل.
Adam’s ale is the best brew
آب بهترین مشروب است.
All are not thieves that dogs bark at
هر کسی را که سگ پارس می کند دزد نمی توان گفت.
All cats are grey in the dark
شب گربه سمور می نماید.
All’s fish that comes to the net
نگه دار فرصت که عالم دمیست.
Appearances are deceptive
ظواهر فریبنده اند.
Ask no questions and hear no lies
نپرس تا دروغ نشنوی.
All things are possible with God
خدا برهر کاری تواناست.
Adam ate the apple, and our teeth still ache
چوب دیگران را خوردن
As well be hanged for a sheep as a lamb
دزد به دار آویخته می شود چه برای یک گوسفند جه برای یک برهّ.
the Apple doesn’t fall far from the tree
میوه پای درخت می افتد.
the Apples on the other side of the wall are the sweetest
مرغ همسایه غاز است.
نعمت ما به چشم همسایه صد برابر فزون کند پایه
Accidents will happen in the best regulated families
با قضا و قدر کارزار نتوان کرد.
Accident(s) will happen
با سرنوشت نمی توان جنگید؛ حادثه خبر نمی کند.
All men are members of the same body
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
All his gees are swan
مرغ خودش را غاز می داند.
Ask much to have a little
به مرگ گیر تا به تب راضی شود.
All is grist that comes to his mill
از تخم مرغ پشم می چیند؛ از آب کره می گیرد.
All is for the best
هر چه پیش آید خوش آید.
Always have two strings to your bow
کار از محکم کاری عیب نمی کند.
Abstinence is the best medicine
امساک و پرهیز بهترین دارو است؛ سلامتی تن در پرهیز است.
Accusing the times is but excusing ourselves.
از ماست که بر ماست؛ خود کرده را تدبیر نیست.
Adversity often leads to prosperity
بنیاد غم وشادی بس دیر نمی پاید
هر صبح ز پی شامی، هر شب سحری دارد
After night comes the dawn
ای دل صبور باش و نخور غم که عاقبت
این شام صبح گردد و این شب سحر شود
After sorrow comes joy
در پس هر گریه آخر خنده ایست مرد آخربین مبارک بنده ایست
Answer one in his own language
کلوخ انداز را پاداش سنگ است؛ جواب های، هو است.
April and May are the keys of the year
سالی که نیکوست از بهارش پیداست.
All covet, all lose
آدم حریص همیشه محروم است.
All fellows in football
بازی اشکنک، سر شکستنک دارد.
Any time means no time
هر وقت به معنای هیچ وقت است.
All clouds bring not rain
نه آبستن درّ بود هر صدف؛ هر ابری باران ندارد.
All talk and no trouser
به عمل کاربرآید به سخندانی نیست.
All that glitters is not gold
هر درخشنده ای طلا نیست؛ هر گردی گردو نیست.
Anger has no eyes
خشم کار شیطان است؛ خشم چشم و گوش ندارد.
At foot of the candle it is dark
پسر کفاش همیشه پا برهنه است؛ پای چراغ تاریک است.
Absence sharpens love, presence strengthens it
دوری و دوستی؛ با اهل زمانه صحبت از دور خوش است.
All things must pass
هر چیزی پایانی دارد.
All you need is love
هر انسانی به محبت نیاز دارد.
All the world loves a lover
طفیل هستی عشقند آدمی و پری.
Act quickly, think slowly
خوب تامل کن، زود دست بکار شو.
Act today only tomorrow is too late
کار امروز به فردا مفکن.
Advice most needed is least heeded
پند گفتن با جهول خوابناک تخم افکندن بود در شوره زار
با سیه دل چه سود گفتن وعظ نرود میخ آهنی در سنگ
All frills and no knickers
پز عالی، جیب خالی.
All flowers are not in one garden
همه گلها در یک باغ پیدا نمی شوند.
After dinner sit a while, after supper walk a mile
بعد ازخوردن نهاراستراحت کن، بعد ازخوردن شام قدم بزن.
As poor as a church mouse
در هفت آسمان یک ستاره نداشتن؛ گورم کجاست که کفنم باشد.
As soon as a man is born, he begins to die
انسان از لحظه تولد به سوی مرگ گام بر می دارد.
Adventures are to the adventurous
آدم ماجراجو در کمین خطر است؛ مارگیر را مار می کشد.
Adversity makes strange bedfellows
فقر و نداری دوستان را هم بیگانه می کند.
an Army marches on it’s stomach
سپاه بی خزینه نتوان داشت.
As the twig is bent, so is the tree inclined
نهد شاخ پر میوه سر بر زمین.
درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید.
All truths are not to be told
هر حقیقتی را نباید بر زبان آورد.
Anger is momantary madness
خشم نوعی جنون آنی است؛ خشم دیوانگی کوتاهی است.
Argue the toss
یکی به دو کردن؛ دهن به دهن شدن
As you bake, so shall you brew
آشی است که خودت پخته ای.
چو تو خود کنی اختر خویش را بد مدار از فلک چشم نیک اختری
Ask a silly question and you get a silly answer
سوال احمقانه بپرس تا جواب اخمقانه بشنوی.
All abroad and nothing at home
پز عالی، جیب خالی.
Age and wedlock tame man and beast
پیری و ازدواج آدم را رام و مطیع می کند.
Appetite comes with eating
اشتها زیر دندان است.
Agree to differ/disagree
عیسی و موسی هر کدام به دین خود بودن
All for one and one for all
غم جمله خور در هوای یکی مراعات صد کن برای یکی
All cat’s love fish but hate to get their paws wet
هر که را طاووس خواهد جور هندوستان کشد.
All hat no cattle; All frills no knickers; All sizzle no steak
از سرمایه و عمل خبری نبودن
Always care about your flowers and friends
همیشه مواظب دوستان و گلهای خود باشید.
the Anvil fears no blows
از آن بیدها نیست که با این بادها بلرزد.
Anger edges valor
خشم به آدم شجاعت می بخشد؛ خشم شمشیر تیز و برّان است.
Always look both ways before crossing the street
احتیاط به خرج دادن؛ با احتیاط عمل کردن
Advice is cheap
نصیحت خرجی ندارد.
.All men are mortal
همه انسانها فناپذیر هستند.
.All experience is education for the soul
همه تجربه ها جهت تربیت روح و نفس است.
.All days are short to industry and long to idleness
زمان برای آدم بیکار خیلی به کندی می گذرد.
.All things grow with time except grief
گذشت زمان از شدت غم و اندوه می کاهد.
.Absence increases sorrow
غیبت طولانی باعث افزایش اندوه می شود.
P, p
Prevention is better than cure
پیشگیری بهتر از درمان است.
practice makes perfect
کار نیکو کردن از پر کردن است.
the Pen is mightier than the sword
تیغ علم از تیغ آهن تیزتر بل ز صد لشکرظفر انگیز تر
People who live in glass houses shouldn’t throw stone
عیبجو عیب خودش را نمی بیند.
Precious good are contained in small parcels
کوتاه خردمند به از نادان بلند است.
O, o
an Ounce of prevention is better than a pound of cure
جنگ اول به از صلح آخر؛ علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.
One who acts through another, acts through himself
هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی
One can not put the clock/time back
زمان گذشته نیاید به بر؛ گذشته ها گذشته است.
Old habits die hard
مار پوست بگذارد و خوی نمی گذارد.
N, n
Never too old to learn
برای آموختن هیچ وقت دیر نیست.
No man can serve two masters
نی شود هم خدا را خواست و هم خرما را.
Necessity is the mother of invention
احتیاج مادر اختراع است.
No gain without pain
به رنج اندر است ای خردمند گنج نیابد کسی گنج نابرده رنج
M, m
Make haste slowly
عجله کار شیطان است.
Marry in May, run for aye
هر چیز به وقت خویش نیکوست.
Moderation in all things
در همه کارها میانه گزینی باید کرد.
Measure is medicine
اندازه نگه دار که اندازه نیکوست.
the Morning sun never lasts a day
چراغ هیچکس تا صبح نسوزد.
Man is to man a wolf
انسان گرگ انسان است.
a Man’s best friends are his ten fingers
کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.
Much coin, much care
سر بزرگ بلای بزرگ دارد.
Men are not angles
انسان فرشته نیست؛ بشر جایزالخطاست.
L, l
Locking the stable door after the horses are gone
تریاق را بعد از مردن مار گزیده آوردن
نوشدارو پس از مرگ سهراب آوردن
Let the dead bury their dead
خفته را خفته کی کند بیدار.
Lightning never strikes in the same place twice
خانه دزد زده ایمن است؛ صاعقه دو بار در یک جا نمی زند.
Let sleeping dogs lie
چوب در لانه زنبور نکن؛ فتنه در خواب است بیدارش مکن.
Let bygones be bygones
گذشته ها گذشته است؛ آن قدح بشکست و آن پیمانه ریخت.
Least said, soonest mended
با آنکه سخن به لطف آب است کم گفتن هر سخن صواب است
Look before you leap
زرع نکرده پاره نکن؛ بی گدار به آب نزن.
a Leopard cannot change its spots
عاقبت گرگ زاده گرگ شود گر چه با آدمی بزرگ شود
K, k
Kings have long arms
هر که را زور در بازوست، زر در ترازوست.
Killing no murder
هیچ خونی به ناحق ریخته نمی شود.
Kill two flies with one flap
با یک تیر دو نشان زدن
Kill the goose that lays the golden eggs
مرغ تخم طلا را کشتن؛ نان خود را آجر کردن
Knowledge is power
بالاتر است آنکه داناتر است.
J, j
Jack of all trades, master of none
آدم همه کاره، هیچ کاره است.
a Jar’s mouth may be stopped, a man’s cannot
در دروازه را می توان بست، ولی دهان مردم را نمی شود بست.
کام و دم مار و نیش کژدم بستن بتوان، نتوان زبان مردم بستن
Judge not, that ye be not judged
عیب تو خواهی نگوید کس، عیب کس نگو.
Justice is half religion
انصاف ، نصف ایمان است.
a Jealous man is the keeper of his wealth
بخیل برای ثروت خود نگهبان است.
Joy surfeited turns to sorrow
آب ار چه زلال خیزد از خوردن پر ملال خیزد
Jam tomorrow and jam yesterday, but never jam today
امروز نقد، فردا نسیه.
Jack is as good as his master
گفت و خوش گفت پیر برزیگر آنچنان مادر این چنین دختر
Jouk and let the jaw go by
رطب خورده منع رطب چون کند.
a Joint pot does not boil
که دیگ شراکت نیاید به جوش.
Just what the doctor ordered
همین و می خواستیم.
the Jewel in the crown
گل سر سبد بودن، سر گل بودن
Just the ticket
خود خودش است.
the Joker in the pack
عنصر ناسازگاربودن؛ وصله ناجور بودن
Jump in at the deep end
خود را به دردسر انداختن
I, i
It’s easy to be wise after the event
معما چو حل گشت آسان شود.
It’s a long lane that has no turning
در همیشه روی یک پاشنه نمی چرخد.
If a thing worth doing, it is worth doing well
کارنیکو کردن از پر کردن است؛ کار را که کرد آنکه تمام کرد.
If at first you don’t succeed, try, try again
اگر بار اول موفق نشدی دوباره بکوش و بکوش و بکوش.
If you can’t lick/beat them, join them
جنگ و زور آوری مکن با مست
پیش سر پنجه در بغل نه دست
H, h
He who pays the piper calls the tone
هر چقدر پول بدهی همان قدر آش می خوری.
Half a loaf is better than none/no bread
کاچی به از هیچی است.
a Hungry man is an angry man
آدم گرسنه ایمان ندارد.
He has a loose tongue
آدم دهن لقی است.
Haste makes waste
عجله کار شیطان است؛ شتاب کلید اندوه است.
He who hesitates is lost
کارها به صبر بر آید و مستعجل به سر در آید.
Honesty is the best policy
درستی بهترین سیاست است.
G, g
a Good wine needs no bush
اگرهست مرد از هنر بهره ور هنر خود بگوید نه صاحب هنر
اگر مشک خالص نداری، مگوی ورت هست خود فاش گردد ببوی
Give a dog a bad name and hang him
گر سر آزار داری، بهانه بسیار داری.
God help those who help themselves
از تو حرکت، از خدا برکت.
Great promise, small performance
سنگ بزرگ علامت نزدن است.
F, f
Faint heart never won fair lady
عروس ملک کسی در کنار گیرد تنگ
که بوسه بر لب شمشیر آبدار نهد
the First blow is half the battle
ضربه اول نیمی از مبارزه است.
Fair exchange, no robbery
آنچه عوض دارد گله ندارد.
a Fault confessed is half redressed
گنه را عذر شوید جامه را آب.
اعتراف به خطا نیمی از بخشودگی است.
E, e
Every dog is a lion at home
سگ در خانه صاحبش شیر است.
Every light has its shadow
هر گلی را خزانی در کمین است.
Either win the saddle or lose the horse
یا سر می رود یا کلاه می آید.
the End justifies the means
هدف وسیله را توجیه می کند.
Experience is the mother/father of wisdom
تجربه مادر/پدر خرد است.
Experience is the best teacher
تجربه بهترین معلم است.
D, d
Deeds not words
آزادگی مرد بکار است نه گفتار آن به که عمل باشد و گفتار نباشد
Do well and have well
هر که به نیکی عمل آغاز کرد نیکی او روی بدو باز کرد
Divide and rule
تفرقه بیانداز و حکومت کن.
the Darkest hour is that before down
نومید مشو ز چاره جستن کز دانه شگفت نیست رستن
Don’t put off for tomorrow what you can do today
کار امروز به فردا مفکن.
a Door must either be shut or open
نی شود هم خدا را خواست و هم خرما را.
a Desperate man needs no help
از جان گذشته را به مدد احتیاج نیست.
Don’t cry over split milk
طرب نوجوان ز پیر مجو که دگر ناید آب رفته بجوی
B, b
Bad actions lead to worse reaction
همینت پسند است اگر بشنوی که گر خار کاری، سمن ندروی
Better bad now than worse later
جنگ اول به از صلح آخر.
Bad news travels fast
خبر بد زود پخش می شود.
a Bad workman blames his tools
عروس نمی تواند برقصد می گوید زمین کج است.
Barking dogs seldom bite
سگ لاینده، گیرنده نبود.
Birds of a feather flock together
کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز
Bargain is bargain
حساب حساب است، کاکا برادر.
the Best of friends must be apart
خورشید رخا ز بنده تحویل مکن این دخل مرا به هجر تبدیل مکن
خواهی که ز من جدا شوی بی سببی خود دهر جدا کند تو تعجیل مکن
C, c
Cross the stream where it is shallowest
گره کز دست بگشاید چرا آزار دندان را.
Charity begins at home
چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.
Cowards die many times before their deaths
آدم نترس یکبار می میرد آدم ترسو هزار بار.
هر که ترسید مرد ، هر که نترسید برد؛ ترس برادر مرگ است.
Cut the cackle and come to the hosses
دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
Cross the bridge when one comes to it
چو فردا شود فکر فردا کنیم.
Clothes do not make the man
آدم را به جامه نشناسند؛ لباس طریقت به تقوا بود
y young once
آدم همیشه که جوان نمی ماند؛ قدر جوانی را بدان.
Your sins will find you out
مکن بد که بد بینی از یار نیک نروید ز تخم بدی بار نیک
غم و شادمانی نماند و لیک جزای عمل ماند و نام نیک
You can’t make an omelette/omelet without breaking eggs
تا خراب نشود، آباد نمی شود؛ بی مایه فطیر است.
You can not serve God and mammon
هم خدا خواهی و هم دنیای دون
این محال است و جنون ای ذولفنون
You may end him but you’ll not mend him
توبه گرگ مرگ است.
You can lead a horse to water, but you can’t make him drink
هیچ کاری با زور درست نمی شود؛ زور همیشه کارساز نیست.
You win some/a few, you lose some/a few
زندگی برد و باخت دارد.
You are what you eat.
غذای انسان ماهیت انسان را می سازد.
You have take the good with the bad
باید خوب را با بد پذیرفت.
A Younger idler, an old beggar
جوان بیکار امروز، گدای پیر فرداست.
در جوانی کار کن تا در پیری گدایی نکنی.
You reap what you sow.
خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم
دیبا نتوان بافت از این پشم که رشتیم
You pay your money and you take your choice
هر چقدر پول بدهی همان قدر آش می خوری.
You can do anything, but not everything
شما می توانید هر کاری را انجام دهید اما نمی توانید همه کارها را انجام دهید.
You can’t put the clock back
گذشته ها گذشته است.
Years teach us more than books
سالها بیشتر از کتابها به ما درس می دهند.
You want a thing done, do it yourself
کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.
You can’t keep a good man down
خواستن توانستن است.
You saw nothing, you heard nothing
شتر دیدی ندیدی.
You took the words out of my mouth
جانا سخن از زبان ما می گویی.
You are scraping the bottom of the barrel.
ملاقه ات به ته دیگ خورده است.
You can’t win.
مقسّمت ندهد روزی که ننهادست.
You can educate a fool, but you can not make him think
آدم احمق را می توان تربیت کرد اما نمی توان به تفکر واداشت.
You can’t have your cake and eat it too
نی شود هم خدا را بخواهی و هم خرما را.
You can’t take it with you when you die
ثروت را به هنگام مرگ با خود به گور نتوان برد.
You can not put out a fire with oil
آتش را با آتش خاموش نتوان کرد.
You can not wash a black a more white
که زنگی به شستن نگردد سفید.
You can not catch old birds with chaff.
عنقا را به دام نتوان گرفت.
You must lie on the bed you have made
خود کرده را تدبیر نیست.
You are a back seat driver
کنار گود نشستی و می گویی لنگش کن.
You may know by a handful the whole sack
مشت نمونه خروار است.
You can not burn the candle at both ends
نی شود هم خدا را بخواهی و هم خرما را.
You can’t dance at two weddings.
با یک دست نمی توان دو هندوانه بر داشت.
You can’t mend a broken egg
آب رفته به جوی بر نگردد.
You can not sell the cow and drink the milk
نی شود هم خدا را بخواهی و هم خرما را.
You buy land, you buy stones, you buy meat, you buy bones
گنج بی مار و گل بی خار نیست.
You can not get blood out of stone.
از آب کره نتوان گرفت.
Your love will be in my heart at all times.
اگر مرگم به نامردی نگیرد مرا مهر تو در دل جاودانی ست
و گر عمرم به ناکامی سر آید تو را دارم که مرگم زندگانی ست
Your wish is my command
از تو به یک اشارت از ما به سر دویدن.
جسم و جان و هر چه هستم آن توست حکم و فرمان جملگی فرمان توست
You must grin and bear it
باید بسوزی و بسازی.
You can’t see the wood for the trees.
آنقدر سمن است که یاسمن پیدا نیست.
You can’t make bricks without straw
با دست خالی نمی توان کاری انجام داد.
You can not get a quart into a pin pot
نمی توان بحر را در کوزه ریخت.
You are responsible for you
هر کس ضامن دوزخ و بهشت خویش است.
You can’t please everyone.
همه را نمی توان از خود راضی نگه داشت.
You cannot unscrambles eggs.
کاری است گذشته، سبویی است شکسته.
You cannot teach an old dog new tricks
پیر را تعلیم دادن مشکل است.
You cannot make a silk purse out of a sow’s ear
از تخم مرغ پشم نتوان چید.
You should never judge a book by its cover.
از روی ظاهر نباید قضاوت کرد.
ما برون را ننگریم و قال را ما درون را بنگریم و حال را
You have to crawl before you can walk.
قبل از راه رفتن باید خزیدن رایاد گرفت.
You can catch more flies with honey than you can with vinegar
هر کاری راهی دارد.
W, w
When it rains, it pours
چو بد آید هر چه آید بد شود.
بدبختی نمی آید وقتی هم می آید پشت سر هم می آید.
Whatever happens is for the best
هر چه پیش آید خوش آید.
Whoever knocks on a door and persists will be allowed in
گفت پیغمبر که چون کوبی دری
عاقبت زان در برون آید سری
Where there is muck, there’s luck/brass
آدم پولدار شانس هم دارد.
When the cat’s away the mice will play
ماه درخشنده چون پنهان شود شب پرّه بازیگر میدان شود
What is done can’t be undone.
آب رفته به جوی برنگردد، گذشته ها گذشته است.
When in Rome do as the Romans do
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
Where there is a will, there is a way
خواستن، توانستن است.
the Way to a man’s heart is through his stomach
برای بدست آوردن دل مردان باید از طریق شکمشان وارد شد.
Without music, life is a journey through a desert
بدون موسیقی، زندگی به منزله سفر کردن از بیابان است.
What we acquire without sweat we give away without regret
هر آنچه آسان یافتی، آسان دهی از دست.
Well begun is half done
شروع خوب نصف کار است.
Winners never cheat and cheaters never win
آدمهای برنده هرگز کلک نمی زنند و آدمهای متقلب هرگز برنده نمی شوند.
When money speaks, the truth remains silent
وقتی پول حرف می زند حقیقت سکوت اختیار می کند.
When a thing is done, advice comes too late
بعد از وقوع واقعه، پند و تدبیر دیگر بکار نیاید.
Waste not, want not
اسراف نکن تا محتاج نشوی.
a Watched pot never boils
زمان انتظار دیر می گذرد.
Will is the key of the victories
رمز پیروزی اراده است.
the Wish is father to the thought
شتر در خواب بیند پنبه داند؛ فکر باطل ز تمنا خیزد.
a Wise man avoids edged tools
آدم دانا به نشتر نزند مشت.
a Word to the wise is enough/sufficient
در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
ازین به نصیحت نگوید کست اگر عاقلی یک اشارت بس است
Word cut more than sword
زبان برنده تر از شمشیر است.
the Worm will turn
چو دست از همه حیلتی در گسست حلال است شمشیر بردن به دست
وقت ضرورت چو نباشد گریز دست بگیرد سر شمشیر تیز
What is bred in the bone, will never come out of the flesh
اصل بد نیکو نگردد هر که بنیادش بد است.
Wall have ears
مکن پیش دیوار غیبت بسی بود، کز پسش گوش دارد کسی
Who chatter to you, will chatter of you
هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد
بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد
Who has skirts of straw needs fear to fire
کسی که دامن حصیری دارد باید از آتش فاصله بگیرد.
کسی که بار شیشه دارد نباید به دیوانه سنگ بیاندازد.
When love is not madness, it is not love
عشق که به حد دیوانگی نرسید، عشق نیست.
عاشق آن باشد که چون آتش بود گرم رو سوزنده و سرکش بود
What the eye sees not, the heart ruse not
اگر دیده نبیند، دل نخواهد.
When good cheer is lacking, our friends will be packing
یار نیک را در روز بد شناسند.
While the grass grow, the cow starves
بزک نمیر بهار میاد، خربزه با خیار میاد.
Who longest wait of all surely wins
صبر آرد آرزو را نی شتاب؛ صبر مایه پیروزی است.
We are on a different wavelength
آبمان به یک جوی نمی رود.
We live for a good time not for a long time
کیفیت زندگی مهم تر از کمیت زندگی است.
Who knows much, will suffer much
هر که بیشتر می فهمد بیشتر رنج می برد.
What the heart feels the tongue speaks
آنچه بر دل فرود آید، بر زبان آید.
Who keeps company with the wolf will learn to howl
انگور ز انگور همی گیرد رنگ.
کمال همنشین در من اثر کرد و گرنه من همان خاکم که هستم
Water is life’s matter and matrix, mother and medium.
آب مایه حیات است؛ بدون آب نمی توان زندگی کرد؛ آب آبادانی است.
Water which is to pure has no fish
آب پاک و تمیز ماهی ندارد.
Wishes don’t wash the dishes
با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود.
a Wonder lasts but nine days
آتش تند زود خاکستر می شود.
a Work well begun is half done
کاری که خوب شروع شده باشد در واقع نیمی از آن انجام شده است.
When/where one door shuts another opens
خدا گر به حکمت ببندد دری گشاید به فضل و کرم در دیگری
When the word is out it belongs to another
سخن تا نگویی بر او دست هست چو گفته شد یابد او بر تو دست
When the head aches, all the body is out of tune
چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
What is a workman without his tools
ز بی آلتان کار ناید درست؛ بدون ابزار و وسایل کاری نمی توان انجام داد.
Wedlock is a padlock
ازدواج، اسارت است.
ای گرفتار پایبند عیال دیگر آسودگی مبند خیال
Work while it is day
تا تنور داغ است نان باید پخت.
the Weakest goes to the wall
هر چه سنگ است به پای لنگ است؛ سنگ به در بسته می خورد.
When candles are away all cats are grey
شب گربه سمور نماید.
We are shot with our own arrow
خود کرده را تدبیر نیست؛ از ماست که بر ماست.
Wear the pants in the family
تصمیم گیرنده بودن؛ حرف آخر را زدن؛ رئیس بودن
a Woman’s place is in the home
خانه بدون زن گورستان است.
زن بلا باشد به هر کاشانه ای بی بلا هرگز مبادا خانه ای
a Woman’s work is never done
کار خانم ها هیچ وقت تمام نمی شود.
Walnuts and pears you plant for your heirs
هر چه نیکی کنید آن نیکی به خود کرده اید.
When the wine is in, the wit is out
شراب، عقل از سر بیرون کند.
When the pot boils over, it cools itself
فواره چون بلند شود سرنگون شود.
Wisdom is better than strength.
آدمی را عقل می باید نه زور.
What you pay, what you get
هر چقدر پول بدهی همان قدر آش می خوری.
What is past, is past
گذشته ها گذشته است.
Who laughs last, laughs longest
آن خوش است ای جان که فرجامش خوش است.
While there is life, there is hope
تا زندگی هست، امید هست.
What you lose on the swings, you gain on the roundabouts
دری نبست زمانه که دیگر دری نگشاید.
ایزد هرگز دری نبندد بر تو تا صد دیگری به بهتری نگشاید
What is told in the ear of a man, is often heard a hundered miles away
حرفی که از دهان بر آید، گرد جهان در آید.
Wonders will never cease.
معجزه هنوز هم اتفاق می افتد.
Water is the best thirst quencher
آب بهترین فرو نشاننده عطش است.
Want is the mother of industry
احتیاج مادر اختراع است.
What is taken in with the milk, only goes out with the soul.
با شیر اندرون شده با جان بدر شود.
When drink enters, wisdom departs
شراب که از در، در آمد عقل و هوش از کف برفت
Worrying never did anyone any good
نگرانی دردی را درمان نمی کند.
Wake not a sleeping dog
فتنه در خواب است بیدارش مکن.
We seek water in the sea
آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم.
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
We cannot learn without pain.
بدون رنج و زحمت، علم حاصل نمی شود.
We lie loudest when we lie to ourselves
وقتی به خودمان دروغ می گوییم آن را بلندتر فریاد می زنیم.
When in doubt do nowt/ nothing
روزه شک دار نگیر.
Who knows he knows nothing knows much.
هرگز دل من ز علم محروم نشد کم ماند ز اسرار که معلوم نشد
هفتاد و دو سال فکر کردم شب وروز معلومم شد که هیچ معلوم نشد
Who knows what tomorrow holds.
که داند که فردا چه زاید زمان؛ هیچکس از آینده خبر ندارد.
When things got to the worst they will mend
تا پریشان نشود کار به سامان نرسد؛ خرابی مقدمه اصلاح است.
When angry, count a hundred
هر وقت عصبانی شدی یک لیوان آب بخور.
What costs little is little esteemed.
نداند کسی قدر روز خوشی مگر روزی افتد به سختی کشی
What can’t be cured must be endured.
چو نتوان بر افلاک دست آختن ضروری است با گردشش ساختن
Water does not tickle out of his hand
آب از دستش نمی چکد.
Writing of ideas is the capital of future
نگارش اندیشه ها، سرمایه آینده است.
Woman’s dreams go by contraries
خواب زن چپ است.
Win a few, lose a few
آدم گاه برنده است، گاه بازنده.
Words are but wind.
حرف باد هواست.
Why buy a cow when milk is so cheap.
چرا باید یک گاو بخری وقتی که شیر اینقدر ارزان است. ( آفتابه خرج لحیم کردن است )
War and love are as full of trouble as pleasure
جنگ و عشق هر آنقدر لذت بخش باشند به همان قدر دردسرساز هم هستند.
Wear the old coat, but buy the new book.
لباس کهنه ات را بپوش اما کتاب تازه بخر.
Wake up and smell the coffee.
ششدانگ حواس خود را جمع کردن
Work one’s fingers to the bone
جان کندن؛ سخت کار کردن
Warm the cockles of somebody’s heart
کسی را خوشحال کردن.
Weigh the pros and cons.
معایب و محاسن کاری یا چیزی را سنجیدن.
Work all the hours God sends
بکوب کار کردن؛ شبانه روز کار کردن
Wear one’s heart on one’s sleeve.
بی شیله پیله بودن؛ صاف و ساده بودن
When pigs fly.
خدا را چه دیدی!؛ در همیشه روی یک پاشنه نمی گردد.
Win small, win early, win often
کم ببر، زود ببر، همیشه ببر.
When the hell’s frozen over.
وقت گل نی
Who dares to teach must never cease to learn.
مدرس نباید از مطالعه و آموختن دست بردارد.
Who know who is beautiful and who ugly behind the curtain?
کس چه داند که پس پرده که زیباست، که زشت.
When the dust has settled.
وقتی آبها از آسیاب افتاد؛ وقتی سر و صداها خوابید.
When it comes to the crunch.
موقعش که برسد؛ وقتش که برسد.
Where there are bees there is honey.
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها.
Where there is no justice there is no joy.
آنجا که عدالت نیست، خوشی هم نیست.
a Willing horse is run to death.
هر کسی را بهر کاری ساختند.
a Word before is worth two after.
علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.
a Woman conceals what she knows not.
مگو از هیچ نوعی پیش زن راز که زن رازت بگوید جمله سرباز
a Word spoken is past recalling.
آب رفته به جوی بر نگردد؛ گذشتهها گذشته است.
the Way to get along is to go along.
همزیستی در همراهی است.
the Wolf may lose his teeth, but never his nature.
مار پوست می اندازد، خوی نمی اندازد.
When two Sundays meet.
هر وقت خورشید از مغرب بر آید؛ وقت گل نی.
What everybody says must be true.
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها.
We all make mistakes.
انسان جایزالخطاست.
Why keep a dog and bark yourself?
چرا آدم باید سگ داشته باشد ولی خودش پارس کند.
Where there is peace, God is.
هر جا که صفا هست در آن نور خدا هست.
Where there is love, there is no coercion.
هر جا سخن از عشق است زور و اجباری در کار نیست.
Whatever comes from a friend is good.
هر چه از دوست رسد نیکوست.
When I am no more, let happen what may.
پس از من کو جهان را آب گیرد.
Winning isn’t everything.
برد و پیروزی که همه چیز نیست.
Winning is earning, losing is learning.
پیروزی موفقیت است و شکست تجربه.
What soberness conceals, drunkenness reveals.
مستی راستی می آورد؛ آدم مست راستگو است.
Where ignorance is bliss, its folly to be wise.
جایی که جهالت برکت است، دانایی احمقی است.
Without sleep, no health.
خواب برای سلامتی لازم است.
When the shit hits the fan.
خر تو خر که شد؛ اوضاع شیر تو شیر که شد.
What goes up must come down.
فواره چون بلند شود سرنگون گردد.
a Woman can beat the devil.
زن شیطان را هم می تواند شکست دهد؛ شیطان از زن درس می آموزد.
a Word before is worth two after.
چنگ اول به از صلح آخر.
a Wise head keeps a shut mouth.
ترا خاموشی ای خداوند هوش وقارست و نا اهل را پرده پوش
the Whole dignity of a man lies in the power of thought.
بزرگی هر کس در طرزفکر و تفکر اوست.
What is done can’t be undone.
چو تیر از کمان رفت نیاید به شست باز.
Without justice, courage is weak.
بدون عدالت، شجاعت کار ساز نیست.
When you play you must pay.
بازی اشکنک سر شکستنک هم دارد.
هر کس خربزه می خورد پای لرزش هم می نشیند.
What goes around, comes around.
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت.
Where there is love, there is pain.
عشق بدون رنج نیست؛ عشق با سختی همراه است.
Why should the devil have all the best tunes ?
خربزه شیرین نصیب کفتار می شود.
What is sauce for the goose is sauce for the gander.
بر کس مپسند آنچه ترا نیست پسند.
When character is lost, all is lost.
هیچ چیزی مهم تر از آبرو نیست.
Without friends a tree like without roots.
آدم بی دوست، مثل درخت بی ریشه است.
When ambition ends, happiness begins.
پایان جاه طلبی، آغاز خوشبختی است.
What a man says drunk, he thinks sober.
مستی و راستی.
What can you expect from a hog but a grunt?
از کوزه همان برون تراود که در اوست.
از خوک جز خرخر کردن چیزی نمی توان انتظار داشت.
When the drink is in, the truth is out.
مستی و راستی.
When poverty come in the door, love goes out the window
فقر که از در درآمد عشق از پنجره بیرون رفت.
Write your inguries in the sand, kindness in marble
بدی ها را روی شن بنویس وخوبیها را روی سنگ مرمر.
When there is no trust, there is no love.
وقتی که اعتماد نباشد عشق هم نیست.
Whatever comes up is welcomed
هر چه پیش آید، خوش آید.
What must be, must be
از تقدیر گریزی نیست؛ آنچه باید بشود می شود.
What goes around, comes around
چیزی که عوض دارد، گله ندارد.
این بخش آخر از کاردوآنلاین گرفته شده است.
با ما در تماس باشید
آدرس
دسترسی سریع
سیستم آموزشی
نمادهای اعتماد
